جنگسالار سابق هورد عظیم و نیرومند، که اکنون شمنی بود همسان دیگرانی که در کنارشان ایستاده بود، با فشار، چشمانش را بست و تقلا کرد تا روي پاهایش باقی بماند؛ در زیر پایشان زمین چون گهوارهاي لرزان تکان میخورد و در همین حال تکهاي از زمین در حالیکه از درد مرتعش بود و می لرزید، از زیر اقیانوسِ خشمگین که چون رقاصهاي به دورش میچرخید، بیرون آمد. را با چنگ ودندان دریدهو باز کرده بود و جهان 2 مدت کمی قبل، یک اژدها سیماي دیوانه راهش به سوي ازراث را به سختی چاك داده بود. مرگبال دیوانه یکبار دیگر بر فراز آسمان نیلگون ازراث جولان میداد و روش خشن برگشتنش، زخمی حیرتانگیز بر کالبد ازراث باقی گذاشته بود. براي آنهایی که امیدوار بودند، سلامتی دوباره ازراث دور از دسترس نبود، ولی مطمئناًهرگز به صورت قبلش درنمیآمد ونشان این زخم تا ابد برپیکرش باقی می ماند. " که عمیقاً در قلب جهان مدفون شده بود، جایی که 3 اینک شمنها غرق در نااُمیدي،در مکانی به نام " میل استورم زمین با خشونت تا به سطح دریده شده بود، در حال تلاش براي مرمت کردن شیارهاي شکسته، گردهم آمده بودند. 4 قدرتمندترین شمنها از اعضاي حلقه اِرثن دیگر وظایف و مسئولیتهایشان را کنار گذاشته بودند، تا اینجا جمع شوند. یک شمن به تنهایی کار زیادي از دستش بر نمیآمد، ولی وقتی تعداد زیادي از آنها کنار هم جمع میشدند، مخصوصاً اگر که این شمنها در سطح بالایی آموزش دیده و در کار خویش به فرزانهگی رسیده باشند، همانند آنهایی که اینک به دور هم جمع شده بودند، میتوانستند کار بیشتري انجام دهند. ...
کریستی گلدن، نویسنده بیش از سی رمان و چند داستان کوتاه در زمینههای علمی تخیلی، فانتزی و وحشت است. او در آمریکا به دنیا آمده است. او نویسنده سری کتابهای وارکرافت است. وی هماکنون با همسر و فرزندانش در کلرادو آمریکا زندگی میکند.