نقطه ای سیاه و ظلمانی از مرکز گوی آتشین برتافت. صدایی از اعماق آن، ذهن مَنِراث را انباشت، صدایی آشنا به اندازه ی صدای خود او. « مَنِراث... این تو هستی... » اما این صدا، از آن ِسارگراس نبود. با لحنی سرد و پرسشگر که هر اهرمنِ گران پیکری را به پس کشیدن وا می داشت، چنین گفت: « ما بسیار در انتظار بوده ایم... راه باید به تمام برای او گشوده شود. من مراقبم تا کار به فرجام رسد. آماده ی آماده ی حضور من باش مَنِراث... هر آن به سوی تو می آیم. » و این چنین، سیاهی گسترد، خلاء عظیمی بر فراز نقش شد. دروازه همانی نبود که الف های شبانگاه در ابتدا ساخته بودند، اما همان بود که صاحب صدای دنیای دگر، آن را استحکام می بخشید. از آن لحظه، دروازه دگر فرو نمی ریخت. مَنِراث بانگ زد: « زانو بزنید! » ساحرانِ در بندش چاره ای نداشتند جز اطاعت بی مهلت. آنی دگر فل گاردها و سربازان الف شبانگاهِ حاضر، فرمان بردند و زانو زدند. حتی کاپیتان واروثن نیز به زانو درآمد. اهریمن، آخرین فرد بود که زانو بر زمین زد، اما با تسلیم و تمکینی بسیار. همان اندازه که از سارگراس وحشت داشت از این یک نیز می هراسید. مَنِراث دیگری را آگاه ساخت: « ما آماده ایم. » بی درنگ نگاهش را بر زمین دوخت. هر حرکت، هر چند اندک، اگر بوی شک داشت، شاید به مرگ دردناک او می انجامید. مَنِراث ادامه داد: « ما، ناچیزانِ بی مقدار، در انتظارِ حضورِ تو ایم... آرکیماند... ...
ریچارد ا. ناک نویسندهی داستانهای فانتزی و از نویسندگان منتخب نیویورک تایمز برای نگارش داستان حماسهی هوما است. وی متولد ۲۸ مِه ۱۹۶۱ در شهر شیکاگو از پدری انگلیسی و مادری آمریکایی است. زندگینامه ریچارد ناک تحصیلات اولیهی خود را در به اصرار مادرش در رشتهی شیمی در دانشگاه چمپیون-اوربانای ایلینوز شروع نمود، ولی در میانهی راه آن را علت علاقه به نویسندگی ترک گفت و به زادگاه پدرش انگلستان رفته و مدتی را در آکسفورد در رشتهی ریشههای زبان مشغول تحصیل شد. یک سال بعد به دلیل مشکلات پدرش به آمریکا بازگشته و در دانشگاه سابقش در رشتهی علم معانی مشغول به تحصیل شد و چهار سال بعد با مدرک لیسانس دانشگاه را ترک کرد و به مطالعات شخصی بر روی زبانهای کهن مشغول شد. بعد از خواندن رمان طوفان برفراز سحرسالار اثر آندری نورتون اولین داستان کوتاه خود را در سال ۱۹۸۶ نوشت که در سال ۱۹۸۷ به چاپ رسید. وی سپس به دلیل مشکلات مالی مدتی به عنوان مسئول انبار و بعد از آن دفتردار امانتفروشی مشغول به کار شد. در سال ۱۹۸۸ با حماسهی هما به شهرت رسید و به عنوان نویسندهی منتخب نیویورک تایمز انتخاب شد و کتابش به زبانهای ایتالیایی، چک، لهستانی، ترکی، روسی، دانمارکی و فرانسوی ترجمه گردید. وی در حال حاضر نویسندهی اصلی سری نیزهی اژدها است که خود آن را با نام قلمروی اژدها میشناسد. از دیگر نوشتههای مشهور وی کتابها و مانگاهایی از هنر نبرد است که متعلق به شرکت سرگرمیهای بلیزارد است. مجموعه کتابهای دیابلو (معادل شیطان به اسپانیول) وی نیز در میان علاقهمندان ژانر فانتزی-وحشت مورد استقبال گرمی قرار گرفتهاست.